پیروزی روح

رابطه میان فرزند و والدین

پرسش: فرزندان، وسیلۀ آزمون برای والدین اند. این گفتار به چه معناست؟ لطف نموده وسیلۀ آزمون را شرح دهید؟

زندگانی دنیا با جهات شیرین و تلخش، حیاتی است که زمینۀ انتقال ما به زندگانی ابدی را فراهم می‌کند. این حیات همزمان مملو از فتنه و آزمون است. فرزندان که یکی از عناصر آزمون شمرده می‌شوند، در زندگی ما از جایگاه ویژه‌ای برخوردار اند. فرزند برای انسان نعمت متفاوت و در عین حال امتحان متفاوتی است.

و اما آزمونِ مادر، از نخستین روزهایِ بارداری آغاز می‌شود. هر مادری در دنیای روحی‌اش گمان می‌برد در هر نَفَس کودکش سهم دارد. زیرا غذا و آبی که تناول می‌کند، در معده تجزیه می‌شود و غذای هردو را تشکیل می‌دهد. در مراحل بعدیِ کودک، بازهم مادر است که او را گاه در آغوش و گاه در شانه‌اش حمل می‌کند. مادر خوابِ شیرینش را نثار فرزند می‌کند و به گمان اینکه مبادا کودکش از زینه بیفتد، پایش بلغزد، در ساکت برق چیزی را فرو ببرد، دستش را به آب جوش و به بخاریِ داغ دراز نکند، پیوسته در هزار و یک خفقان و غم و اندوه بسر می‌برد.

فرزند امانت الهی است و خداوند با فرا رسیدن وقت و زمان، امانتش را پس می‌گیرد. اگر والدین فرزند را به درستی تربیت و پرورش نموده و او را انسانِ سودمند بار آورده باشند، بدان معناست که از این آزمون پیروز بدر آمده اند. ولی اگر مادر از بهر نفسانیتش به او به صورتِ پارچه‌ای از وجودش بنگرد و از آن لذت ببرد و محبتی را که باید در قبال پروردگارش داشته باشد، متوجه فرزندش نماید، بنا به دستورِ «در یک قلب دو سلطان نمی‌گنجد»[1] در این آزمون ناکام می‌ماند.

قرآن کریم مال دنیا و فرزند را وسایلِ آزمون دانسته است: «اموال و فرزندان تان وسیلۀ آزمایش شمایند، خداوند با آنها شما را می‌آزماید، و (اگر از عهدۀ این امتحان برآیید و رضایت خدا را بالاتر از مال و منال دنیا بدانید، برای شما) اجر و پاداش بزرگی در پیشگاه خدا است».[2]

بنا به حقیقتی که آیۀ فوق بیان داشته است، جستجوی رضایت خداوند  وگرایش به سوی او، و بقیه چیزها را از مواردِ تالی برشمردن، از اهمیت زیادی برخوردار است. کسانی که زندگی خود را در این مسیر به پیش می‌برند، از عهدۀ آزمون بر می‌آیند و بقیه طعم ناکامی را می‌چشند. باید گفت که این به معنای ترک اولاد و عیال و دنیا نیست، بلکه برعکس، به پاس صاحبِ اصلی شان، به معنای حمایتِ کامل از آنهاست. از این جهت، انسان باید خود را امانت‌دار بداند. او باید نعمتهایی را که خداوند به شمول فرزند و خانواده برایش عطا فرموده است، پاس بدارد و به این امانتِ الهی خیانت نکند.

اسلام در بارۀ فرزندان سه مسئولیت مهم را به دوش والدین سپرده است: گذاشتن نام خوب، تربیۀ سالم[3] و به ازدواج درآوردن در وقت مناسب. این وظایف را باید به درستی درک کرد، زیرا این وظایف تمامیِ مراحل زندگی را دربر می‌گیرد. آن‌گونه که طبیبان برای نوزاد تقویم غذا تهیه می‌کنند، والدین نیز باید موافقِ سن و سال و سویۀ درک فرزندان شان، به تعلیم و تربیۀ شان توجه کنند. به خصوص هنگام به ازدواج درآوردنِ آنها، بنا به قول حضرت پیامبر، به ثروت، زیبایی و نسب چشم ندوزند و حیات دینی را در اولولیت قرار دهند.[4]

یکی از نکات مهم در زمینۀ تربیۀ فرزند این است که حد فاصل بین فرزند و والدین را باید حفظ کرد. والدین باید از یکسو وقار و جدیت را نگه دارند و از دیگرسو در خوشی و غمِ فرزندان شان سهم بگیرند. اگر والدین وقار و جدّیت خویش را حفظ نکنند و با آنان فقط رفتار و بازیِ کودکانه نمایند و کُشتی بگیرند، نمی‌توانند فاصلۀ دلخواه را تأمین نمایند و در سایر موارد بالای فرزند تأثیر بگذارند. کودکی که در همچو فضا پرورش می‌یابد، ممکن است نازپرور و پررو بار آید و دست به رفتارهای نادرست بزند و حتی گستاخ شود. پس اگر می‌خواهیم فرزندان مان و فرزندانی که به ما سپرده شده اند را به گونۀ سالم پرورش دهیم، باید حد فاصل موجود بین ما و آنها را حفظ نماییم.

برعلاوه، کودک نیازمندِ یک الگوی ایده‌آل است. کودکان معمولاً والدین را الگو و سرمشق خود قرار می‌دهند. کودکی که در سن بالاتر الگوی ایده‌آلش را در خانواده نیابد، در بیرون از خانه جستجو می‌کند و این باعث بروز تنش در حیات روحی‌اش می‌گردد. فرزندی که الگوی ایده‌آلش را در خانواده دریافته است، زندگی‌اش سرشار از خوشی و سعادت می‌شود.

این بحث را با ذکر آیه‌ای از قرآن کریم پایان می‌دهیم:

«ای مؤمنان! بعضی از همسران و فرزندان تان دشمنان شما هستند. پس از ایشان خویشتن را برحذر دارید. اگر عفو کنید و چشم‌پوشی نمایید و ببخشید، (خداوند نیز شما را مغفرت می‌نماید) چراکه خداوند بخشایندۀ مهربان است».[5]

یعنی مال و فرزند از جهتی دشمن بالقوۀ انسان، و از جهتی دیگر دوست انسان است. اگر انسان بتواند اینها را در راه خداوند ارجگذاری کند، آنگاه می‌تواند به وسیلۀ آنها دنیا و آخرتش را معمور گرداند.

 



[1] - نک: سورۀ احزاب، 4/33.

[2] - سورۀ تغابن، 15/64.

[3] - البزّار، المسند 176/15؛ البیهقی، شعب الایمان 401/6.

[4] - نک: بخاری، نکاح 15؛ مسلم، رضا 53.

[5] - سورۀ تغابن، 14/64.

Pin It
  • Created on .
Copyright © 1403 صفحه انترنیتی فتح الله گولن. کلیه حقوق وب سایت محفوظ می باشد.
fgulen.com وب سایت رسمی فتح الله گولن است